ما که از زندگی خیری ندیدیم چرا باید بچه دار بشیم و یک نفر دیگه رو مجبور به زندگی کردن کنیم؟
در این کشور که آینده کاملا مبهمه و نمیشه برای هفته بعدت هم برنامه ریزی کنی بچه دار شدن خیلی ریسک پذیری بالایی میخواد!
اصلا چه نیازی به بچه هست؟ نباشه چی میشه؟ یه زمانی میگفتن بجه عصای دست پدر و مادره ولی با بچه های این دور و زمونه وبال گردن نباشن عصا بودن پیشکش!
در مقابل مسئولیت سنگین بزرگ کردن و تربیت بچه و سختی ها و حرص و جوش هایی که باید تا آخر عمرش بخوری چه چیزی بدست میاری که قابل توجیه باشه؟
تابحال فقط توی فیلما یک شمایی از آدمای وسواسی رو دیده بودم اما مدتیه با پوست و گوشت و استخونم بهتره بگم توی حلقم با یکی از این آدما سر و کار دارم. اکثرا اسم وسواس که میاد فکر میکنند طرف به تمیزی و کثیفی حساسه. ولی این فقط یک نوع از وسواس هست. این مورد ما نتنها حمام های دو ساعته و دستشویی های ۲۰ دقیقه ای داره بلکه وسواس کاری، وسواس انتخاب و بدبینی نسبت به افراد هم داره. اینطوری شده که در سن ۳۶ سالگی هنوز مجرده. مطمئنم یا نمیتونه کسی رو انتخاب کنه یا اگر هم ازدواج کنه قطعا به طلاق حداقل از نوع عاطفیش می انجامه. کاش خانواده دختر قبلش یک صلاح مشورت با من میکردن!
همکارم میگفت دخترش که امسال میره دوم دبیرستان نمیدونه توی چه رشته ای ادامه بده. بهش گفتم ببین چه شغلی رو دوست داره و متناسب با اون رشته انتخاب کنه. گفت دخترش به کار خاصی علاقه نداره. گفتم توی چه زمینه ای استعداد داره؟ گفت نمیدونم خودشم نمیدونه!
یادم اومد از خواهرم که یبار گفت میخوام موسیقی کار کنم و ساز بزنم. همه جبهه گرفتیم که این هوس بیخودیه و الان باید کلی پول برای اون ساز بدیم. خلاصه پدرم واسش خرید ولی بعد مدتی ول کرد. سرکوفت ها شروع شد که دیدی ...
بچه باید کارهای مختلفو تست کنه. مهارت های مختلفو تجربه کنه تا خودش و خانوادش بفهمن در کجا استعداد داره. نتنها به بچه هامون برای از این شاخه به اون شاخه پریدن سرکوفت نزنیم بلکه تشویقش کنیم هنرها و موقعیت های مختلفو تجربه کنه تا بفهمه استعداد و توانایی و علاقش در چه زمینه ایه. وگرنه در سن های بالاتر موقعی که باید بازدهی داشته باشه هنوز تکلیفش با خودش مشخص نیست یا مدام از این شاخه به اون شاخه میپره.